نصر اوریا
فروغ جهل
هرکه را درین گیتی دست با لا رسید
رحم نکرد بر بیچارۀ که زروزگار خزید
شکست خوردۀ میدان نبرد را ملا متی است
برندۀ نبرد را خداداد ، دعوای حکمتی است
کشتی چو ن لا اختیار شود ، مقصرش کیست
گر بحرغراق وتوفانی شود ،متبحرش کیست
ما بودیم ساده دلان ، پنداشتیم هرکه را صا ف دل
بودیم درعزم خویش راسخ وپیشگام چون شیردل
جوانی را گر لغزشی است ، خطا نگیرندش
حاکم ظا لم را چه جواب ؟ که ببخشیدندش
چه باک ز لغزش ادم که محروم ز سوادو دانش است
بانکه دماغ وکله اش اگنده به علم ولی بی دانش است
نصر اوریا
04ـ01ـ2008